نوشته شده توسط : عکس دختر ایرانی
مادر همسر دیشب اینجا خوابیده. بماند که رفته رو تخت ما و من زابراه شدم و تا صبح نخوابیدم از ساعت 6 صبح

همسر رو بیدار کرده و رفتن تو آشپزخونه و تا همین ده دقیقه پیش که همسر با ناراحتی از خونه بیرون رفت

داشت بهش غرغر میکرد. منم خودمو زدم به خواب چون حوصله نداشتم پا شم. از درو دیوار به جون همسر غر

میزد و همسر به روال معمول اول آروم آروم توضیح میداد بعد صداش بلندتر شد و یهو از کوره در رفت و باهاش تند

رفتار کرد بعد هم لباساشو پوشید و رفت. داشتم فک میکردم من که ازش 40سال کوچیکترم اینو میدونم که

مردی که تازه از خواب پاشده اصلا حوصله حرف زدن در مورد مسائل مهم رو نداره. همسرم گفته به یه

مرد گرسنه انتقاد نکن یا در مورد یه موضوع مهم باهاش حرف نزن. اول سیرش کن بعد که خستگیش در رفت

باهاش حرف بزن و من این موضوع رو صددرصد رعایت میکنم. مخصوصا صبح که مرد رو باید شارژ کنی بفرستیش

بیرون . نه اینکه به دردیوار گیر بدی و روزشو خراب کنی. اونم درمورد مسائلی که اصلا به تو مربوط نیست. تازه

میفهمم پدرجان چرا از دستش فرار کرده و به دامداری پناه برده. از بس غر غروئه. آخه به تو چه مربوطه که

همسر میخواد از کجا کود و سم بخره محصول کشاورزیشو میخاد به کی بفروشه یا از مشتریش چک ضمانت

بگیره یا سفته؟......جالب اینه که درمورد همه چیز نظر میده. از کلاس بچه گرفته تا سوالات کنکور کارشناسی

ارشد

داشتم فکر میکردم اگه اخلاق من شبیه مادرش بود تا حالا صد مرتبه طلاقم داده بود

پ ن: خدا لعنتم کنه. کله صبحی با غیبت شروع شد. اه

 بعدا نوشت: الان اومده نشسته سر میز آشپزخونه و داره منو استنطاق میکنه. خدا رو شکر که کر هستم و

بیشتر حرفاشو نمیفهمم



عکس دختر , عکس دختر ایرانی , عکس ایرانی , عکس بازیگران ایرانی , عکس بازیگر ایرانی, عکس زنان ایرانی, عکس زیباترین دختر ایرانی, عکس پسر ایرانی, عکس پسران ایرانی ، u;s nojv , u;s nojv hdvhkd , u;s hdvhkd

:: بازدید از این مطلب : 470
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 7 شهريور 1394 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: