وقتی مشکلات جنسی مسبب طلاق است
نوشته شده توسط : عکس دختر ایرانی

وقتی مشکلات جنسی مسبب طلاق است

طبق آمارهـــــــای منتشرشده 30 تا 40 درصد زوج‌ها اختلالات جنسی را در زندگی خود تجربه می‌کنند و در بسیاری از موارد متأسفانه زنان و مردان همدیگر را با معیارهای خودشان می‌ســــنجند و شناخت درستی از نیازهای هم ندارند و تکالیف‌شان را در مقابل یکدیگر نمی‌دانند.

 

مرد سعی می‌کند زن خود را در رفتار و نیاز مانند یک مرد تصور کند یا مورد قضاوت قرار دهد و زن نیز سعی دارد شوهرش را براساس معیارهای زنانه مورد توجه یا ارزیابی قرار دهد. شاید بتوان گفت یکی از علل مهم اختلافات زناشویی و سردی‌ها و بی‌‌میلی‌های جنسی در زندگی زوجین و حتی خیانت‌ها نسبت به همسر از همین موضوع نشئت می‌گیرد.

 

دکتر فروتن متخصص اورولوژی ، زوایای جدیدی از مشکلات جنسی را بازگو می‌کند.

 

آیا اختلالات جنسی می‌تواند در زندگی زناشویی سردی ایجاد کند؟
برای پاسخ به این سؤال باید توجه کنیم به‌طور کلی سه هدف اساسی در ازدواج وجود دارد: 1. به دنبال همسری هستیم که در کنار او به آرامش برسیم.

2. غرایز جنسی‌مان ارضا شود.

3. فرزند داشته باشیم.

 

حال باید ببینیم کسانی که برای تداوم زندگی‌شان نگرانیم یا در شرف طلاق هستند، در تحقق کدام هدف مشکل دارند؟ اگر هدف اول محقق نشود، حتی اگر غرایز جنسی ارضا شود و زن و شوهر دارای فرزند هم باشند، باز هم آن زندگی چشم‌انداز روشنی نخواهد داشت. در حالی‌که اگر انسان آرامش داشته باشد برای تأمین غرایز عاطفی خود تلاش خواهد کرد و درصورت وجود اختلال در ارضای غرائز خود در پی درمان می‌رود و حتی ممکن است اگر دارای فرزند نشوند کودکی را به فرزندی قبول کنند. بنابراین مهم‌ترین نگرانی‌ها در مورد زندگی‌هایی است که زن و شوهر در کنار یکدیگر آرامش ندارند و حتی در بهترین شرایط اقتصادی و رفاهی هیچ محبت و صمیمت و همدلی بین آنها دیده نمی‌‌شود.

 

یعنی تأمین آرامش مهم‌تر از ارضای غرایز جنسی است؟
بله. آیا زن و شوهر پس از ازدواج هر روز در پی ارضای نیازهای جنسی خود هستند؟ قطعاً چنین نیست. باید ارضای نیاز به همسر را از نیاز به رابطه‌ی جنسی تفکیک کنیم. ارضای غرایز جنسی، برخلاف آنچه تصور می‌شود، فقط در سالم بودن اعضای جنسی بدن فرد و رابطه‌ی جنسی بدنی خلاصه نمی‌شود. زنی که مورد توجه و محبت شوهرش قرار گیرد از نظر جنسی ارضا می‌شود، حتی بدون این‌که هیچ تماس بدنی صورت گرفته باشد.

 

ما نمی‌توانیم درک متقابل زن و شوهر از یکدیگر را که سبب آرامش آنها می‌شود، از غرایز جنسی تفکیک کنیم. اینها مثل کلاف درهم تنیده هستند و روی هم اثر دارند. درک جنسی و عاطفی همسر، انسان را به آرامش می‌رساند و اگر در ارضای غرایز جنسی هر یک مشکلی وجود داشته باشد روی روابط زناشویی آنان تأثیر فراوانی می‌گذارد. باید توجه کرد اگر ارضای غرایز جنسی در زندگی زناشویی اصل زندگی نباشد، حداقل چسب زندگی است و باعث می‌شود زن و شوهر بیشتر در کنار هم احساس صمیمیت و آرامش کنند و از یکدیگر لذت ببرند.

 

اگر در ارضای غریزه‌ی جنسی هماهنگی بین همسران نباشد و نیازهای یکی از آنها تأمین شود و نیازهای دیگری نشود، این زندگی قطعاً دچار مشکل خواهد شد. در تأمین غرایز جنسی همسران همیشه دو حالت وجود دارد یا برد- برد است یا باخت- باخت. یعنی حتی اگر نیازهای یکی از طرفین تأمین نشود، هر دو طرف می‌بازند. اگر مردی در تأمین نیاز جنسی خود موفق باشد اما همسرش به ارضای جنسی نرسد، شاید در کوتاه‌مدت زندگی آنها خوب باشد، در بلندمدت هر دو دچار مشکل می‌شوند. نکته‌ی بسیار مهمی که زن و شوهر باید به آن توجه داشته باشند این است که نحوه‌‌ی ارضای غرایز جنسی در زن و مرد کاملاً با هم متفاوت است.

 

این تفاوت‌ها چیست؟
مردها از نظر جنسی سریع تحریک می‌شوند و زود هم تحریک جنسی آنها فروکش می‌کند. زنان دیر تحریک می‌شوند و دیر هم فروکش می‌کند. اما وقتی زنی از نظر جنسی تحریک شد، شدت تحریک جنسی‌‌اش بسیار بیشتر از مرد است. نکته‌ی بسیار مهم دیگری که باید به آن توجه شود این است که فرایند یک ارضای جنسی و عاطفی، برای زن از بیرون اتاق خواب و حتی از روز قبل شروع می‌شود. در حالی که معمولاً ارضای جنسی مرد از داخل اتاق خواب و از روی تخت خواب شروع می‌شود.

 

این نکته‌ای است که معمولاً مردها نمی‌دانند و چنین چیزی را نمی‌توانند تصور کنند. طبق آمارهـــــــای منتشرشده 30 تا 40 درصد زوج‌ها اختلالات جنسی را در زندگی خود تجربه می‌کنند و در بسیاری از موارد متأسفانه زنان و مردان همدیگر را با معیارهای خودشان می‌ســــنجند و شناخت درستی از نیازهای هم ندارند و تکالیف‌شان را در مقابل یکدیگر نمی‌دانند. مرد سعی می‌کند زن خود را در رفتار و نیاز مانند یک مرد تصور کند یا مورد قضاوت قرار دهد و زن نیز سعی دارد شوهرش را براساس معیارهای زنانه مورد توجه یا ارزیابی قرار دهد. شاید بتوان گفت یکی از علل مهم اختلافات زناشویی و سردی‌ها و بی‌‌میلی‌های جنسی در زندگی زوجین و حتی خیانت‌ها نسبت به همسر از همین موضوع نشئت می‌گیرد.

 

وقتی به احادیث صدر اسلام نگاه می‌کنیم، می‌بینیم این مسائل به زیبایی و با جزئیات توسط ائمه‌ی معصومین(ع) مطرح شده است و اگر ما به آنها توجه کنیم خیلی از مشکلات و آسیب‌های اجتماعی که در جامعه شاهد آن هستیم کاهش می‌یابد یا از بین می‌رود.


وقتی در روابط زناشویی و ارضای نیازهای جنسی همسران اختلالی به وجود آمد، برای حل آن چه راهکاری وجود دارد و درمانگر‌ها به چه نکاتی باید توجه کنند؟
اگر اختلالی ایجاد شد، باید با بررسی عمیق و شرح حال کاملی از زوجین ریشه‌های آن را پیدا کنیم. متأسفانه بسیاری از همکاران ما در گروه‌های پزشکی سعی می‌کنند در رفع ظاهر اختلال پیش‌آمده قدم بردارند. مثلاً مردی را که با شکایت ناتوانی جنسی مراجعه می‌کند، بدون بررسی عوامل مداخله‌گر در ایجاد آن به‌خصوص عوامل روان‌شناختی و رفتاری، فقط با تجویز دارو،توانمندی جنسی را به او بازمی‌گردانند یا اگر زود انزالی دارد آن را با دارو درمان می‌کنند.

 

در حالی‌که نگاه یک‌بعدی به اختلالات جنسی در زندگی زناشویی کاملاً اشتباه است. اختلال جنسی مثل دیگر بیماری‌های پزشکی نیست که وقتی فرد امروز مبتلا شود بلافاصله به پزشک مراجعه کند، درواقع زن و مرد بعد از ماه‌ها یا سال‌ها از بروز بیماری خود به فکر درمان می‌افتند. پزشکی در درمان موفق است که دید روان‌شناسانه داشته باشد. همین‌طور روان‌شناسی می‌تواند در درمان اختلالات جنسی بیماران خود موفق باشد که نگرش پزشکی نیز داشته باشد.

 

در درمان این نوع اختلالات، لازم است تیمی متشکل از ماما یا متخصص زنان، روان‌شناس، روان‌پزشک و اورولوژیست مشارکت داشته باشند. به این طریق نیمه‌ی پنهان و زوایای ناشناخته‌‌ی اختلال جنسی خودش را بهتر نشان می‌دهد. اختلالات جنسی معمولاً پیامدهای آرام و بی‌سروصدایی نیز دارند که به‌تدریج در روابط زناشویی سردی و تنش ایجاد می‌کند. درمانگران باید بدانند در بسیاری مواقع تا سردی‌ها، بی‌حرمتی‌ها، تنفرها و... حل نشوند، در درمان اختلال جنسی موفق نمی‌شویم.

 

درمانگر باید توجه داشته باشد عدم تجربه‌ی کافی در درمان اختلالات جنسی ممکن است اختلافات ایجادشده در زندگی زوجین را شدت بخشد. حتی برخلاف اغلب بیماری‌ها که وقتی فرد احساس کند درمان نمی‌شود درمانگر خود را تغییر می‌دهد در مورد اختلالات جنسی ممکن است مکان مراجعه‌ی بعدی او دادگاه‌های خانواده باشد. درواقع یک روی سکه آن چیزی است که دیده می‌شود و گزارش می‌شود و زن یا مرد به آن علت به درمانگر مراجعه می‌کنند و روی دیگر سکه در مشاوره‌ها با سؤالات و بررسی‌هایی که انجام می‌شود، کشف خواهد شد.

 

یعنی در درمان اختلال به مسائل روان‌شناختی باید توجه شود؟
به عنوان ارولوژیستی با تجربه‌ی بیش از دوازده سال درمان اختلالات جنسی همسران، معتقدم اختلال جنسی یا صد در صد ریشه‌ی روان‌شناختی دارد یا منشا ارگانیک و عضوی با درصدی از ریشه‌های روان‌شناختی. باید به اختلال به‌طور جامع نگاه کنیم و آینده‌ی زندگی زوجین را با دیدگاه‌های تک‌بعدی و تک‌تخصصی خود به مخاطره نیندازیم. اختلال پزشکی صرف نداریم. به‌‌رغم این‌که ممکن است شروع اختلالات جنسی با بیماری‌های پزشکی باشد، به‌تدریج استرس‌ها و عوامل رفتاری به آن اضافه می‌شود، گاهی این عوامل به‌عنوان علت اصلی تظاهر می‌کنند.

 

زن و مردی که ازدواج می‌کنند حتماً علاقه و تمایلی به‌هم داشته‌اند، بنابراین معمولاً انتظار داریم در افراد جوان و کمتر از 45ســال، آنهــا از نظــر هورمون‌های جنسی در حد قابل قبولی باشند و بیماری‌های پزشکی که در این سنین هورمون‌های جنسی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد شیوع بسیار کمی دارد. بی‌میلی جنسی یا سردی‌ها در زندگی به‌تدریج شکل می‌گیرند. به‌خصوص در زنان به جرئت می‌توان گفت سردی‌های جنسی نزدیک به صددرصد منشأ روان‌شناختی دارد. البته به‌عنوان پزشک موظف هستیم به جنبه‌های پزشکی یک اختلال جنسی نیز توجه داشته باشیم.

 

به نظر شما علت این سردمزاجی‌ها و بی‌میلی‌هـــــا در چیست؟
بی‌میلی جنســی و سردمزاجی در زنان بسیار بیشتر از مردان است. البته اگر مردان مرا به طرفداری از زنان متهم نکنند معتقدم علت همه‌ی سردمزاجی‌های خانم‌ها، همسران‌شــــان هستند تا خلاف آن ثابت شود. چون زنان پیچیدگی بیشتری از مردان دارند، شناخت آنها سخت‌تر است، و انتظار دارند شوهران‌شان بتوانند آنها را بخوانند و این موضوعی است که مردها کمتر حاضر به قبول آن هستند، یا می‌دانند برای آن باید مهارت‌های لازم را کسب کنند.

 

مردان و زنان هنگام ازدواج کمتر از خود علاقه نشان می‌دهند مشخصات فردی را که می‌خواهند با او زیر یک سقف بروند با دقت مورد مطالعه قرار دهند و بدانند با چه کسی به لحاظ خصوصیات روان‌شناختی و جنسیتی ازدواج خواهند کرد تا از آسیب هر کدام از دو طرف جلوگیری کنند. مشکل اساسی ما برای ازدواج این است که فقط می‌خواهیم به دنبال همسری مناسب باشیم. این موضوع هر چند مهم است مهم‌تر از آن این است که ابتدا باید خود را مناسب همسری کنیم و بعد به دنبال همسری مناسب بگردیم.

 

زنان و مردان ما باید پس از ازدواج عینک مجردی خود را کنار بگذارند و با عینک متأهلی به همسر خود نگاه کنند. یعنی زن عینک مردانه بر چشمان خود بزند و شوهرش را به‌عنوان یک مرد ببیند و به نیازهای او توجه کند. مرد هم باید عینک زنانه به چشمان خود بزند و به همسرش به‌عنوان یک زن توجه و او را درک کند. تا زمانی که مردان و زنان روش‌های خود را در زندگی‌ها تغییر ندهند و آموزش‌های لازم را نبینند نخواهند توانست مشکلات زناشویی خود و حتی بسیاری از بهانه‌گیری‌ها و افسردگی‌ها و خشونت‌های زندگی‌شان را برطرف کنند.


باید یاد بگیریم خود را در برابر همسر تغییر دهیم نه این‌که فقط انتظار داشته باشیم او خود را تغییر دهد و مانند ما بیندیشد و عمل کند. به‌طور مثال زنی می‌خواهد یک ربع با همسرش صحبت کند و بداند در این پانزده دقیقه شوهرش سر تا پا گوش است و در حال تماشای تلویزیون یا روزنامه خواندن به حرف‌های او گوش نمی‌دهد، شوهرش در این حالت حرف‌هایش را تجزیه تحلیل نمی‌کند، اشتباهاتش را /// ادامه مطلب را بخوانيد ...



عکس دختر , عکس دختر ایرانی , عکس ایرانی , عکس بازیگران ایرانی , عکس بازیگر ایرانی, عکس زنان ایرانی, عکس زیباترین دختر ایرانی, عکس پسر ایرانی, عکس پسران ایرانی ، u;s nojv , u;s nojv hdvhkd , u;s hdvhkd

:: بازدید از این مطلب : 839
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 5 شهريور 1394 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: