بازم امروز دلم گرفته.
عجب یکبار دیگه یک عصر پاییزی.
امروز صبح مرتضی پاشایی درگذشت. جوانی با صدایی بهاری.
صدایی که جتی در زمستان سرد هم گرمایی زندگی درش موج میزد رفته. صدایی که دیگه تکرار نخواهد شد.
دلم باز هم گرفته.
دلم می خواد یک نامه بنویسم به خدا. خدایی که جز با پیامبرانش با کسی حرفی نمزنه و فقط گوش میده. خدایی که باید وجود داشته باشه نه به دلایل عقلانی بلکه فقط به این دلیل که صدای ما رو بشنوه.
صدایی کسانی رو که کسی صداشون رو نمیشنوه.
" سلام خدا
چطوری؟ حالت خوبه.
فکر نکنم مشکلی داشته باشی.
اگر از ما سوال می کنی وضعمون بد نیست. هنوز زنده ایم و شاکر. جز زنده بودن چیزی برامون نمونده و به همون شاکریم.
شنیدم که مرتضی اومده پیشت. حالش چطوره؟
ببینم دردهاش تموم شده.
خوب شکرت یک چیز دیگه برای شکر کردن پیدا شد.
بهش سلام برسون بگو هنوز نرفته دلمون براش تنگ شده. خیلی زود رفت و نموند.
امروز یک روز پاییزی بود. الانم عصره. عصر یک روز پاییزی. دلم حسابی هواتو کرده.
ببینم خدایا تو کجایی رفیق. نزدیکی یا دوری. آیا دسترسی به اینترنت داری یا اونجا هم اینترنت رو فیلتر کردن. نگران نباش من چیزی نمی نویسم که وبلاگم رو فیلتر کنن. برای همین همیشه می تونی با اینترنت مخابرات لاک پشتی هم اونو بخونی. البته اگر وضعیت درآمدیت مثل ماست باید حقوق دو روزتو بدی.
فکر نکنم اونجا زیاد وضع بد یاشه.
اگر از وضع ما می پرسی اینجا هم همه چیز رو به راه.
دوستان در ایستاگرام پیجی درست کردن و ساعت های رولکسشون رو گذاشتن کنار چلو کباب عکس گرفتن. راستی تو بهشت تو ساعت رولکس هم هست یا اینکه سازنده های رولکس رفتن جهنم. یادت نره ما توی این دنیا حتی جرات نکردیم تقلبیشو دستمون کنیم. اونجا یه دونه تقلبی برای ما بزار کنار.
خدایا مرتضی رو زود برذی. خیلی زود بردی. چرا؟
رفیق مگه قرارمون نبود که جوانارو زود نبری؟ آخ یادم نبود قراری با هم نذاشتیم. فقط من دارم حرف می زنم تو که جرفی نمی زنی.
میگن نماز بخونی با تو میشه حرف زد. ببینم وقتی نماز می خونم تو هم حرف میزنی یا فقط گوش میدی. خوب این که با الانم فرقی نکرد. نکنه الان دارم الکی می نویسم.
دلم گرفته خدایا از این مملکت.
مگه نگفتن مملکت امام زمانه. پس چرا مردمش برای یه وجب روسری صورت دیگران رو با اسید می سوزونن. ببینم از تو نمی ترسن. میگن خدا ترس باشید و خودشون شدن پسر شجاع.
راستی یک خبر خوب. ماشین وارد کردن 1 میلیارد تومن. میدونی چقدره. من نمی دونم. حقوق بابا و ننم و خودم و زنم و بقیه رو هم هم توی کل زندگیمون اینقدر نمیشه.
ببینم تو بهشت از این ماشینا هم داری؟ میشه یکی سوار بشیم یا همش جنگل نمیشه رانندگی کرد.
راستی یادم رفت بگم با شبطان بزرگ نتونستیم توافق کنیم. بابا اون شیطان رو نمیگم که اون شیطان کوچیکه است. بزرگه اونرو دنیا زندگی می کنه. می گن هر کی باهاش حرف بزنه و بره کشورش رو ببینه میره جهنم. اما نمی دونم چرا خودشن میخان برن اونجا زن و بچه و عروس و خانواده رو با 120 نفر بردن.
به جان تو دروغ نمی گم. خودت گفتی دروغگو دشمنته. اما نمی دونم چرا ایجا دروغگو شده بود رییس جمهور.! جات خالی بهش گفتیم گوجه فرنگی گرون شده گفت دم خونه ما ارزونه بیا بخر.
راستی تو بهشت میوه ارزونه. مدتیه که نمی خوریم. به برو بچه قول دادم تو بهشت بهشون از درخت خودم میوه بدم بخورن.
شنیدم عزیزانت با شیر و نون افطار می کردن. خوش به حالشون ما نمی تونیم شیر بخوریم توش روغن پالم ریختن.
نکنه تو بهشت هم اینطوری باشه. امیدمون به بهشته که یه لیوان شیر حداقل بخوریم.
ببین خدایا دلم گرفته چی کار کنم.
مرتضی رو بردی حسابی ما رو داغون کردی. دلمون به همین یک دونه خواننده خوش بود که اونم رفت. آخه چرا اینقدر زود. نمی شد از این پولدار پیره یکی رو می برده مگه فرقی داشت. تازه اونها رو که لازم نبود نامه اعمالشون رو اصلا بررسی کنی. مستقیم می فرستادی بهشت راحت. به قول معروف بهشت زیر پای پولداران است
این یکی کلی دردسر داره.
این به نظرت آشنا میاد؟
دیگه توی دنیا به چی اعتباره
کسی که براش مردی دوست نداره
ماله خودشه رفیق. ببین چه باحال میخونه. از امشب وضعتون توپه تو بهشت. هر شب براتون می خونه. اما موندم اونجا که همیشه بهاره چطور از عصرهای پاییزی بخونه.
قطره اشکی ریختم ولی نمیدونم چرا. ما رو بیخیال شو یکبارم برای این دنیا اشک بریزیم. به اندازه کافی برای امامان و انبیا گریه کردیم. یکبار هم برای یک آدم معمولی گریه کنیم.
منو بغض و بارون سکوت خیابون
دوباره شکستم چه ساده چه آسون
دلم گرفته خدایا. چرا اشکام از این بیشتر نمیشه. چرا نمی تونم گریه بکنم. آیا دلم دیگه نمیشکنه. خدایا اگر گریه نکنم منو نمی بری بهشت.
به ما هیچی ندادن گفتن تو بهشت هست برای جی الان می خواین. می گن این پولدارهایی که الان سوار بز و بی م و شدن بهشت نمی رن. شما بعدا می رید بهشت سوار میشید.
اگر ما رو نبری که شدیم چوب دو سر طلا.
جان من ما رو بیخیال شو
مثه اعصر پاییزی رنگ و رومون
واسه خیلیا خاطرست آرزومون
چی شده. چرا اینطوری شدم. چرا امشب شدم مثل 10 سال قبل.
یادته خدایا. یکی دیگه از دوستان من رو گرفتی.
یادته چقدر جوان بود. فقط 21 سال. همین شکلی همین طوری.
هر جمعه میرم سر خاکش اما صدایی ازش در نمیاد.
اگر دیدیش بهش بگو من ازدواج کردم 10 ساله. دلم هنوز براش خیلی تنگ میشه. میدونی کی رو میگم.
آرش جهان بین.
چقدر دلم براش تنگ شده. خدایا کجا بردیش. حتی روم نمیشه برم دیدن خانوادش. خدایا چه کنم
خدایا کجایی
خدایا کجایی؟؟؟
هستی یا رفتی دیدن دیگران.
خسته نشدی از بس من حرف زدم و تو گوش دادی.
بگو تو هم یک چیزی بگو. بگو که دوستان من پیش تو هستند. بگو که یک روزی می بینمشون. بگو یک روز با آرش میشینم و دوباره حرف می زنم.
بگو که مرتضی یک عصر پاییزی برام آهنگ می زنه و میخونه.
بگو که یک روزی هست که همتون رو می بینم.
بهت پیله کردم نمی مونی پیشم
نه میمیرم اینجا نه پروانه میشم
دلم برای هر دو تاشون تنگه. سلام بهشون برسون. به مرتضی بگو که مردم حسابی یادش می کنن. بگو هم امروز براش وایبر زدن. بهش بگو امروز همه آهنگ های موبایلشون آهنگ های مرتضی است. امروز نه دیروزا. امروز اینطوریه. خودت که ما ایرانی ها رو میشناسی. تا طرف زنده است یارمون میره.
به آرش هم سلام برسون بگو که هر وقت میرم بازار رضا یادش می کنم.
دلم براش تنگ شده. اما دیگه تنها نیست. مرتضی داره میاد پیشش. وضعش از ما بهتره. هر شب براش آهنگ می خونن.
خدایا سرتو درد آوردم. جز تو کسی رو ندارم. کسی برام نمونده. همه رفتن دنبال کار خودشون.
اگر جویای حال دوباره ما شدی باید بگم
که ما هنوز زنده ایم.
"
عکس دختر , عکس دختر ایرانی , عکس ایرانی , عکس بازیگران ایرانی , عکس بازیگر ایرانی, عکس زنان ایرانی, عکس زیباترین دختر ایرانی, عکس پسر ایرانی, عکس پسران ایرانی ، u;s nojv , u;s nojv hdvhkd , u;s hdvhkd
:: بازدید از این مطلب : 712
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0